ماجراهای مهر ماه .

 22/07/1390 جمعه

برای یه لحظه از خواب پریدم دیدم نزدیک نماز صبحه دیگه گوشیم که نگاه کردم دیدم ساعت 1.42 اس داده بودی :

 سلام جات خالی حرم عبدالعظیم نایب زیارتون هستیم شبتونم بخیر

که منم همون موقع دیگه اس دادم گفتم ساعت 5.09 که : سلام پسملم خوافم برده بود متوجه نشدم اس دادی ببخشید خوافالوییت به منم سرایت کرد خو به من چه خافالو میگم پس حسابی خوش گذروندی امشب . قبول باشه زیارتتونم قند عسل الانم واسه نماز التماس دعا پاشو تنبل خافالو جونم پاشووووو

که وقتی زنگ زدم برداشتی بر می داشتی ولی صدایی نمی یومد فقط ناله تو خوابت بود واسه همین اس دادم گفتم ساعت 5.27 که :

 امیر اقا بیدار شدی یا نه ؟

بازم زنگ زدم ولی جواب ندادی منم دیگه بی خیال شدم ولی ظهر اون برنامه گذاشتیم با مامان و داداش امیر و فاطمه زنداداشم بریم یه فکری به سرم زد گفتم چقدر خوب می شد مثلا یه جوری مامانم مثلا به صورت اتفاقی می دیدت ! واسه همین اس دادم گفتم 13.36 که :

سلام خدمته اقاییه محترم احواله شریف ؟ ظهره جمعتون بخیر جات سبز ما هم بعد از ناحار میخوایم بریم شابدلعظیم

که تو هم اس دادی گفتی ساعت 13.36 که : سلام جگر طلا ظهر جمعه شما هم بخیر التماس دعا دراز کشیدم اخه سر و گلوم بد درد میکنه فکر کنم دیشب سرما خوردم

پس حدسم درست بود اخه دیروز به نظرم صدات گرفته بود به خودتم گفتم ولی گفتی نه ! واسه همین گفتم ساعت 13.41 که :

 ئه چرا پسملم بمیرم برات دیروزم صدات گرفته بود دکتر نرفتی عسلم ؟

که گفتی ساعت 13.41 که : خدا نکنه اگر میشه یه خواهش دارم که دیگه این اصطلاحو بکار نبری نه برای من نه برای هر کس دیگه نه دکتر نرفتم ولی بعد از ظهر آمپول دارم میرم میزنم

تعجب کردم ! اخه دکتر نرفته امپول چی ؟!!

گفتم ساعت 13.47 که : چشم هر چی شما بگی اقا ولی پسمل دکتر نرفته آمپول از کجا آوردی ؟

گفتی ساعت 13.47 که : چشمتون بی بلا خانوم خانوما به خاطر همین تصادف ماهی یکی تقریبا می زنم

گفتم ساعت 13.51 که : ئه امپوله چی هست ؟ میگم میخوای بیام خودم برات بزنم بلدماا

گفتی ساعت 13.51 که : مگه از جونم سیر شدم اخه من هنوز ارزوها در سر دارم پنسیلین 1200 نظرتون چیه

گفتم ساعت 13.58 که : ای پسمله جون دوست قول میدم زنده بمونی فقط تا عمر داری دیگه فکر کنم آمپول نمی زنی . در مورد چی نظرم چیه ؟

گفتی ساعت 13.58 که : آمپولش دیگه

دوست نداشتم فکر کنی با این قضیه ضعفی داری از طرفی برای من دور از جونت حتی اگر بدترین مریضی رو هم داشتی فرقی نمی کرد چون دوست داشتم ...

اس دادم گفتم ساعت 14.04 که : به خیلی ببخشید نشیمن گاه من که نمی زنن پس چه عیبی داره اصلا میخوای بگم روزی یدونه بزنی هان ؟ نظر تو چیه ؟

که گفتی ساعت 14.05 که : متوجه نشدم چی گفتی ساده تر بگو نمیبینی مریضم

خندم گرفته بود گفتم ساعت 14.15 که : اقااا خنگولیتو به مریضی ربط نده میگم امپوله رو که به من نمی زنن به تو میزنن پس موردی نداره افتاد جیگر ؟

جوابی ندادی تا ساعت 14.33 که : الان افتاد

اون موقع ما طبق برنامه راهی شابدالعظیم شده بودیم منم تو همون ماشین جواب دادم گفتم ساعت 14.36 که: خب خدا رو شکر ناحار خوردی پسملم ؟

که جواب دادی گفتی کاچی غذای محلی

برام یه بار گفته بودی این غذا چیه خیلی هم دوست داشتم یه بار بخورم ببینم چه مزه ایه راستش منم گفتم ساعت 15.24 که : نوش جونت باشه شکمو

بعدش ولی دوباره اس هم دادم گفتم ساعت 15.29 که : بعد از ظهر رفتی امپول بزنی یه دکترم برو حتما فدات شم الانم  استراحت کن بهتر شی

معلوم بود به خاطر مریضیت دورت بگردم خافالویتم دو چندان شده بود

که تو هم ساعت 15.47 گفتی  که : دوست دارم ممنون که به فکرمی زیارت رفتی التماس دعا

که منم جواب دادم گفتم ساعت 15.52 که : من بیشتر تر پسملم الان دمه میدونیم چشم به رو چشم

دیگه چیزی نگفتی ما ماشین تو پارکینگ پارک کردیم و رفتیم زیارت ولی گلاب به روت دستشوییم گرفته بود بدجوری واسه همین گفتم باید بریم دستشویی مامانم گفت منم میام باهات گفتم نه نمی خواد و نزاشتم حرف دیگه ای بزنه و خودمو سریع رفتم دستشویی مسیرم که خوب بلد بودم یادته اون دفعه که صبح اومدیم اونجا همونجا هم رفتیم وضو گرفتیم

خلاصه رفتم و برگشتم ولی بدجوری دوباره هواییت شده بودم دوباره حال و هوای اونجا تو رو یادم می اورد وقتی برگشتم ولی یه اتفاق خنده دار افتاد فکر کن چی ؟!!!

مامانم فکر کرده بود با تو یه گوشه ای اونجا با تو قرار دارم چون مثل اینکه پشت سرم اومده بودن ولی منو پیدا نکرده بود همین طور داداشم !

وقتی اومدم مامانم سریع پشت سرمو نگاه کرد که انگار با من کس دیگه ای رو هم ببینه ولی کسی اونجا نبود خلاصه وضعیت خنده داری بود گفتش کجا بودی گفتم دستشویی ! گفت پس چرا پیدات نکردیم گفتم وا خب دسشتویی بودم دیگه درو که باز نمی زارن می بندن ! خلاصه راستش هم خندم گرفته بود هم هل کرده بودم واسه همین با خنده گفتم بابا به خدا دستشویی بودم که دیگه گفت فقط بریم و بی خیال شد

وای بدجوری حال و هوام حال و هوای تو شده بود تو حرم بیرون حرم همه جا تو برام بودی با اینکه خیلی شلوغ بود بعد از زیارت رفتیم یه خورده تو بازارچش گشت زدیم و جات خالی یه فالوده بستنی هم خوردیم بعدم راه افتادیم سمت خونه دلم بدجوری بی قراریتو می کرد الان داشتی چی کار می کردی خواب بودی یا بیدار داشتی چیکار می کردی که یوهو خودت اس دادی گفتی ساعت 18.50  که :

 سلام زیارتتتونم قبول باشه رفتین خونه

همون موقع که اون اس و دادی دقیقا از همون میدونی رد شدیم که با هم دفعه اول رفتیم جیگر خوردیم واسه همین گفتم ساعت 19.00 که : سلام اقا ممنون جات خیلی خالی بود داریم برمیگردیم الان دقیقا از کناره اون جیگرکیه که رفتیم رد شدیم تو چطوری بهتری ؟ دکتر رفتی ؟

که گفتی ساعت 19.06 که : نمی دونم الان از خواب بلند شدم دارم دنبال تو میگردم دوزاریم افتاد کجایی دلم بدجوری شور افتاد گفتم خدایی نکرده چیزی نشده باشه یا اینکه داری دعام میکنی رو منم تاثیر گذاشته که خدا رو شکر خبری خاصی نیست مارم که حسابی دعا کردی نمی دونم ولی ولی دوباره حس خیلی دوست داشتنت دورنم گل گرفته

که منم گفتم ساعت 19.15 که : دورت بگردم من خافالو مهربونم هر جا رفتم امروز همش انگار تو جلو چشام بودی و حسابی یادت کردم همین الانم تو فکرت بودم که اس دادی

دوباره هم اس دادم گفتم ساعت 19.19 که : عاشقتم پسمله جونم 

که تو هم باز گفتی ساعت 19.23 که : رسیدی خونه

که منم دیگه رسیده بودم اس دادم گفتم ساعت 19.29 که : بهله اقایی رسیدیم

دیگه چیزی نگفتی ولی هواسم به سرما خوردگیت بود که حالت بهتر شده یا نه واسه همین اس دادم گفتم ساعت 19.49 که : الان حالت چطوره ؟ بهتری ؟

که چند دقیقه بعد دیدم زنگ زدی اومده بودی بری امپولتو بزنی یه خورده شرح وقایع گفتم تو هم یه خورده خندیدی به جنگولک بازیام بعدم دیگه قطع کردی که بری امپولتو بزنی گفتم یه دکترم حتما بری گفتی و باشه و   خدافظی کردیم

ولی اخر شب باز بهت اس دادم گفتم ساعت 23.47 که : پسملکم رفتی دکتر یا فقط امپولتو زدی ؟ میگم زیاد که دردت نیومد هان ؟

که جواب دادی گفتی ساعت 23.48 که : فقط امپول زدم چرا چون گفتم بی حس کننده بزنه تا خونه لنگ لنگون اومدم

الهیییی دورت بگردم که سوراخ شده بودی گفتم ساعت 23.55 که : ای پسمله حرف گوش نکن مگه نگفتم یه دکترم برو حقت هست گازت بگیرم یا نه ؟ خودت بگو ؟ دورت بگردم شمسی قمری خو چرا گفتی بی حسی نزنه ؟

که گفتی ساعت 23.56 که : مگه من بهت گفتم برو یا با هم بریم حالا با هم که نشد ولی خودت رفتی . اخه تاثیرش بیشتره بعدم اگر میگیری کوچولو باشه لفطا اخه امشب یه درد خفن کشیدم

 


23/07/1390 شنبه

گفتم ساعت 00.06 که : باشه دلم برات سوخت امشب بوست می کنم خوب که شدی گازت میگیرم چطوره ؟ بعدم خو من منتظر شدم با هم بریم تو نیومدی منم دیگه خو خوف شدم دیگه بعدم حالا من یه اشتباهی کردم نرفتم ببخشید ولی تو برو باشه ؟ میدونم با من نمیای و گرنه می گفتم اصلا با هم بریم

که یوهو گفتی ساعت 00.11 که : اتفاقا فقط با خودت میام بعدم پس یه گاز طلب من که دکتر نرفتی البته جدا از لپتون که هی رابطه رو قطعو وصل می کنه که اون حسابش جداشت حالا اگر میشه ماچرو مشتیو ابدار بچسبونید بر گونه های شکلاتی بنده چقدر هزینه برمیداره

خندم گرفته بود وروجک ای کاش همیشه همین طوری بودی دلت هوامو می کرد اخه اونشب معلوم بود که دلت میخواد پیشت باشم  خیل خب حالا اخم نکن منظورم اینه که بیشتر از همیشه دوست داشتی پیشت باشم

خلاصه گفتم ساعت 00.20 که : ای وروجککک پس سرورم هر وقت امر بفرمایید ما اماده ایم پیش به سوی دکتر بعدم امیری جونم من که این همه تو رو دوست دارم دلت میاد گناه داله اخه لپم اینم پیشکش خدمت شما ممماااچچچچ خوبه ؟ بهتر شدی حالا ؟

که گفتی ساعت 00.22 که : خوب خوب شارژه شارژم

که یوهو بعدش دوباره اس دادی گفتی ساعت 00.23 که : مریمم یادت باشه بعدا که همو دیدیم بیشتر در مورد رابطه خانوادت برام بگی خوب . اگرم خوابم برد شبتون بخیر باشه ممماچ اخر شبتون خوب بخوابی

راستش دلم گرفت که نکنه به خاطر حرفام فکرای بی خودی تو سرت افتاده باشه واسه همین گفتم ساعت 00.31 که : خو خدا رو شکر پس . چشم ولی رابطه خاصی نیست اگر بخاطر حرفای اون شب میگی ماهم مثل بقیه خانواده ها . شب تو هم بخیر نفسم خوب بخوابی

که اس دادی گفتی ساعت 00.34 که : نه بخاطر حرف اون شب نیست میخوام میخوام بدونم چرا با مهدی راحترید و به امیر و فاطمه میگی پت و مت البته الان نه بعدا اگر کاری نداری شب توام بخیر راستی رنگ دوبندم چی باشه

گفتم ساعت 00.40 که : چشم گلم پس سوالاتو اماده کن یادت نره تا اون موقع . قرمز

بعدم دوباره گفتم 00.40 که : اخه فک کنم به پوسته شکلاتیت بیشتر بیاد

که گفتی ساعت 00.41 که : تو که میگفتی پیرهن ابی بخر

گفتم ساعت 00.45 که : دو بنده با بلیز فرق فوکوله خو اخه

که گفتی ساعت 00.47 که : چشم اصلا میتونی بیای با هم بریم بخریم البته اگر شد

که گفتم ساعت 00.50 که : اخ جونمی باشه ایشالا

که گفتی ساعت 00.50 که : برنامه فردات چیه ساعتشو دقیق بگو

که گفتم ساعت 00.52 که : ساعت 4.20 تا 7.30 کلاسمه

گفتی ساعت 00.52 که : قبلشم که سر کاری نمی دونم فکر کنم دیر بشه خبرت میکنم خوبه

که گفتم ساعت 00.57 که : خو فوقش نمیرم . باشه پس خبر از شما سرورم

که گفتی ساعت 1.04 که : نه دانشگاهتو میری حالا تا فردا فقط بهت التماس می کنم خواهش دارم تو دانشگاه مخصوصا موقع برگشت مواظب باش از همه لحاظ میگم زیاد شوخی نکن جلف نباش اروم بخند الانم ببند ارایش نکن با ادمای مزخرف نگرد مثل خودتو پیدا کن که از همه لحاظ خانوم باشه مثل نازنین گل مریم امیر

منم گفتم ساعت 1.10 که : چشم چشم چشم به چشم اقایی

که تو هم گفتی ساعت 1.10 که : ممنونم ازت دوست دارم از درون بدوجوری عاشقتم مریم الف ... شب بخیر

که منم گفتم ساعت 1.18 که : خواهش دارم امیر اقا ص ... من خیلی خیلی بیشتر تر شب تو هم بخیر مممااااچ

ديگه ازت خبري نبود تا صبح كه يادم افتاد صبحم يه كلاسدارم گفتمبهت بگم كه بعدا نگي چرا بهم نگفتي واسه همين بهت اس دادم گفتم ساعت 10.35 كه :‌ سلام اقايي صبحت بخير چطوري گلم امروز بهتري ؟راستي يادم نبود ديشب الان ساعت 10.50 تا 12.20 هم كلاس دارم گفتم بگمكه نگي چرا نگفتي ؟

چيزي نگفتي تا ساعت 18.55 كه سر كلاس بودم كه اس دادي گفتي : سلام خسته نباشي خانوم خانوما خوب به درسات گوش ميدي ياداري بازي گوشي مي كني حواست به حجابتون هست يا به دورورته شرمنده نشد كه بشه وليمنم نرفتم بخرم گذاشتم با هم بريم فقط برميگردي مواظب باش از جاهاي شلوغ برو خبر بده

استاده داشت جزو مي گفت نمي تونستم جواب بدم واسا همين كلاس كه تموم شد گفتم ساعت 19.32 كه : سلام اقايي شما هم خسته نباشي ببخشيد چند دقيقه ژيش كلاسم تموم شدش الانم وايسادم بي ار تي  سوار شم به فرمايشتون عسلم . اخ جونمي پس با هم ميريم من گوش به فرمانم هر وقت بفرمايين ياكله اجابت مي كنيم فرمانده . تازه دكترم بايد بريم يادم نرفته

كه توهم گفتي ساعت 19.36 كه : دخمله حواست بهخودت بعدم به اطرافت خيلي مواظب باش خيلي گلي دوست دارم

كه منم گفتم ساعت 19.40 كه: چشم گلم منم همين طور نفسم ميگم راستي اگر ميبيني زياد حالت جا نيست نرو كلاس امروز بزار بهتر كه شدي برو

ولي جواب ندادي فهميدم رفتي كلاس  ديگه ازت خبري نشد تا ساعت همون 21.30 به بعد كه زنگ زدي و گفتي نه اينطوري بهتره عرق كنم زودتر خوبم مي شم  يه خورده حرف زديم در باره امروز و كلي خنديم و بعدم ديگه قطع كردي



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ
درباره سایت
تصویر وبلاگ

به وبلاگ بهترین های دنیا خوش آمدید
آرشیو سایت
امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 57
بازدید کل : 27607
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



//Pre-load your image below! grphcs=new Array(6) Image0=new Image(); Image0.src=grphcs[0]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg"; Image1=new Image(); Image1.src=grphcs[1]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Image2=new Image(); Image2.src=grphcs[2]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Image3=new Image(); Image3.src=grphcs[3]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Image4=new Image(); Image4.src=grphcs[4]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Image5=new Image(); Image5.src=grphcs[5]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Amount=8; //Smoothness depends on image file size, the smaller the size the more you can use! Ypos=new Array(); Xpos=new Array(); Speed=new Array(); Step=new Array(); Cstep=new Array(); ns=(document.layers)?1:0; ns6=(document.getElementById&&!document.all)?1:0; if (ns){ for (i = 0; i < Amount; i++){ var P=Math.floor(Math.random()*grphcs.length); rndPic=grphcs[P]; document.write(""); } } else{ document.write('
'); for (i = 0; i < Amount; i++){ var P=Math.floor(Math.random()*grphcs.length); rndPic=grphcs[P]; document.write(''); } document.write('
'); } WinHeight=(ns||ns6)?window.innerHeight:window.document.body.clientHeight; WinWidth=(ns||ns6)?window.innerWidth-70:window.document.body.clientWidth; for (i=0; i < Amount; i++){ Ypos[i] = Math.round(Math.random()*WinHeight); Xpos[i] = Math.round(Math.random()*WinWidth); Speed[i]= Math.random()*5+3; Cstep[i]=0; Step[i]=Math.random()*0.1+0.05; } function fall(){ var WinHeight=(ns||ns6)?window.innerHeight:window.document.body.clientHeight; var WinWidth=(ns||ns6)?window.innerWidth-70:window.document.body.clientWidth; var hscrll=(ns||ns6)?window.pageYOffset:document.body.scrollTop; var wscrll=(ns||ns6)?window.pageXOffset:document.body.scrollLeft; for (i=0; i < Amount; i++){ sy = Speed[i]*Math.sin(90*Math.PI/180); sx = Speed[i]*Math.cos(Cstep[i]); Ypos[i]+=sy; Xpos[i]+=sx; if (Ypos[i] > WinHeight){ Ypos[i]=-60; Xpos[i]=Math.round(Math.random()*WinWidth); Speed[i]=Math.random()*5+3; } if (ns){ document.layers['sn'+i].left=Xpos[i]; document.layers['sn'+i].top=Ypos[i]+hscrll; } else if (ns6){ document.getElementById("si"+i).style.left=Math.min(WinWidth,Xpos[i]); document.getElementById("si"+i).style.top=Ypos[i]+hscrll; } else{ eval("document.all.si"+i).style.left=Xpos[i]; eval("document.all.si"+i).style.top=Ypos[i]+hscrll; } Cstep[i]+=Step[i]; } setTimeout('fall()',20); } window.onload=fall //--> کدهای جاوا اسکریپت
20Temp | بیستــ تمپابزار فتوشاپتصاویر وکتوردانلود نرم افزار گرافیکآموزش فتوشاپکاغذ دیواریپوسته و قالبقالب بلاگفا قالب پرشین بلاگقالب میهن بلاگکد و اسکریپت